زیارت

پازلی از وجودم

زیارت

پازلی از وجودم

احساس بهاری

توجه کرده ای ؟روزهایی هست که خود را

سبک تر از پرنده

جوان تر از کودک

و حتی شادتر از جوانی پرشور احساس می کنی

به یاد می آوری بی آنکه به یاد داشته باشی...

رویا می بینی و نمی بینی

انگار شنا می کنی و گویی در پروازی

عاشقی و عشقی نداری

زندگی در نظرت زیباست ولی می خواهی بمیری

ترسی از فردا نداری

اما اشتیاقی مبهم

بیش و کم انسانی در دل می شکفد

افسوس!باید این خوشبختی از دست برود؟

بهتر که این زندگی و عذابش نیست گردد!

ای خدای مهربان مرا از تیره روزی حفظ فرما

تا چنین لحظه ی خوشایندی هرگز از دست نرود.

این شعر بسیار زیبا  اثر پل ورلن به شیوه ی بسیار اعجاب انگیزی تمام احساسات من رو وصف کرده اگه راستش رو بخواین فکر می کنم اصلا برای من اینو گفته !!!

برای شما چی اینطور هست؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد